ای یار، ای یگانه ترین یار/ چه ابرهای سیاهی در انتظار مهمانی خورشیدند/ دیگر چگونه یک نفر به رقص بر خواهد خاست/ و گیسوان کودکی اش را/ در آب های جاری خواهد ریخت #ابرهای سیاه که دشمن نور و چراغ و آینه و هر چه از جنس روشنی اند، بی تابانه منتظر لحظه ای هستند که خورشید جشن نوربارانش را شروع کند، تا ناگهان بر سر راهش ظاهر شوند و این جشن را به کامش زهر کنند.شاید فقط فروغ می توانست جهان را از این زاویه ببیند و تفسیر کند! سهراب،بچه بودای اشرافی
با بهار رفتم و با پاییز برگشتم...
رخ به خون شستند در این "سراچه ماتم"پیاده،شاه،وزیر...
ای ,جشن ,ابرهای ,یار ,یار، ,یگانه ,ترین یار ,یگانه ترین ,ای یار، ,ای یگانه ,یار، ای
درباره این سایت