همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد/ دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی نظامی #همیشه فکر می کردم که از پا شکسته گان دنباله کاروانم و به همین دلیل به خودم می گفتم که بعد از مرگم، خاقانی تنها کسی خواهد بود که دریغ و حسرت غیاب مرا خواهد خورد. ولی دریغا که بازی سرنوشت جور دیگری رقم خورد و خاقانی زودتر از من درگذشت و این من بودم که در کمال ناباوری، دریغا گو و حسرت خور او شدم سهراب،بچه بودای اشرافی
با بهار رفتم و با پاییز برگشتم...
رخ به خون شستند در این "سراچه ماتم"پیاده،شاه،وزیر...
دریغا ,خاقانی ,شدم ,گوی ,خورد ,حسرت ,دریغا گوی ,من شدم ,گوی خاقانی ,شدم آخر ,آخر دریغا
درباره این سایت